کد مطلب:30269
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:7
دختري 20 ساله هستم مغرور، يكدنده، لجباز، مهربان، فاقد صبر در عين صبور بودن. خداي خودم را تا حدي ميشناسم ولي كلماتي در مورد شناخت خداي خود نميتوانم اظهار كنم. سؤالاتي داشتم كه ميخواهم بهترين جواب را به من بدهيد. راحت، منطقي و قانع كننده. فقط خواهش ميكنم كليشهاي ننويسيد من براي شما راحت و آسان نوشتم مثل دو دوست در حاليكه شما را نميشناسم شما هم براي من راحت بنويسيد. سؤال من در يك جمله خلاصه ميشود در «ميان بودن و آن چه بايد بود» هر چند كتاب زيادي نخواندم ولي كسي نتوانسته مرا قانع سازد. كسي نتوانسته مفهوم قضا و قدر و اختيار خودم را به من بفهماند. خواهشمندم مرا با اين كلمات آشنا سازيد.
صداقت و صفاي روحي شما قابل تقدير است، و ان شأالله با توفيق الهي همة ما بتوانيم خود را به خوبي بشناسيم كه خودشناسي قدم اول در خداشناسي است و اما در پاسخ به سؤال شما در مورد مفهوم قضا و قدر خدمتتان عرض ميكنيم كه:
قضابه معناي حتميت و قدر به معناي اندازهگيري است. و به طور خلاصه در مورد اين دو واژه ميتوان چنين گفت كه: جهان هستي بر اساس يك سري قوانين معيني به وجود آمده و تمام موجودات بلااستثنأ مشمول يكي از قوانين آن ميشوند. ايجاد و ادارة نظام عالم، چيزي جز قوانين آن نيست. و انسان نيز با تمام خصوصيات نوعي و فردياش جزئي از اين قانون هستي است. يعني يكي از قوانين هستي اين است كه موجودي به نام انسان با اختيار و اراده، همراه با امكانات ديگري مانند استعدادها و ظرفيتهائي مختلف در اين عالم زندگي كند.انسان با ارادة خود كه قلمرو آن معين ميباشد يكي از موارد قضاي الهي است. وجود اراده در انسان امري بديهي و غير قابل انكار است هر فردي در طول عمر خود كارهاي بسياري انجام ميدهد كه ميتوانست انجام ندهد ولي ارادهاش بر انجام آنها تعلق گرفته است. به جز ارادة انسان، عوامل و حقايق ديگري در اين جهان وجود دارد كه بعضي از آنها در حيطة قدرت و خواست انسان نيست، مثل وجود آسمان و زمين و درياها و... و اينكه چه كساني پدر و مادر ما باشند و يا اهل كدام منطقه در روي زمين باشد. بنابراين ميتوان عوامل مؤثر در زندگي هر فرد را به دو دسته تقسيم كرد، 1 ـ عوامل غير ارادي
2 ـ عوامل ارادي كه سعادت انسان در گرو بخش دوم است. البته بخش اول بيتأثير نيست. اما هرگز قدرت ارادة بشري را نميتوان دست كم گرفت. و اين اراده زماني سبب سعادتمندي انسان ميشود كه اسباب مهم ديگري چون ايمان به خدا و آگاهي نسبت به خود و جهان پيرامون خود او را مدد نمايند. داشتن اين اسباب و تقويت آنها به خواست خود انسان است. زيرا خداوند با ارسال رسل و دادن امكانات فراوان حجت را بر انسانها تمام نموده است و اين انسان است كه بايد با استفاده از آنها راه كمال را طي نمايد. درك حقائق اطراف، نياز به كلاس و تعليم ندارد، بلكه همين قدر كه انسان خوبيها و بديها را ببيند، خوبيها را فرا بگيرد و از بديها دوري كند، اولين قدم را برداشته است. ـ در اين رابطه مطالعة كتب مفيد اعتقادي مؤثر خواهد بود ـ بنابراين انسان با يك سري خصوصيات كه شما از آن تعبير به «بودن » كردهايد، پاي به اين دنيا ميگذارد. و به خاطر رسيدن به هدف نهائي كه همان هدف و علت آفرينش اوست، امكاناتي در اختيار او گذاشته ميشود از قبيل چشم، گوش، عقل و استعدادها و هر آنچه را كه در مسير تكاملي خود به آن نياز دارد.ولي استفادة انسانها از اين امكانات متفاوت است. پس همانطور كه در جواب دوستتان آمده انسان از هست ها در راه شدن ها بايد استفاده كند و اين هم كاملاً ميسر و مقدور است و نبايد از آن غفلت كرد. شدن و تغيير خود( همانطور كه باز دوستتان به آن اشاره كرده است) از طريق ايجاد رابطة خالصانه با مبدأ خوبيها و خالق هستي به دست ميآيد كه او جز خير براي بنده خود نميخواهد و او كه ميتواند بهترين دوست و پناه هر انسان باشد. فقط بنده بايد دل به او سپارد و در همه كارها به او توكل داشته باشد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.